اشک را در چشمانم دید
میدانست برای جدایی از اوست
دستانش را در جیب هایش کرد
خیره خیره به من نگاه میکرد
اشکم سرازیر شده بود
قلبم میترسید
التماسش را میکرد
به پایش افتاده بود واشک میریخت
به غرورم نگاه میکردم زیر پایش بود هزار تکه شد
در لایه هایه زیرینه نگاهش
غم بود
درکم میکرد
به خدا درکم میکرد
به خداا
خدا؟
اما رفت
رفت
رفت
رفت
برای همیشه

نظرات شما عزیزان: